آرگینم عشقم میدونی چقدر دارم سختی میکشم میدونی چقدر حالم خرابه توی خونه حتی کوچکترین صدایی باعث فریاد زدنم میشه
عشقم میدونی توی این دو روز چند بار از در خونتون رد شدم و صدات زدم آرگین من دارم دیوونه میشم چیکار کنم
امروز گلی که بهم داده بودی رو از آب در آوردم که خشکش کنم دیدم یه شاخه از پایینش جوونه زده
مادرم گفت ببین ناامید نباش گریه نکن این گله سه تا جوونه زده یکیش تویی یکیش آرگینه یکیشم بچه اتونه این یعنی آرگینت بر میگرده خیلی دلم میخواست حرفش واقعیت باشه همه حتی اون دارن بهم امید میدن اونی که اصلا احساساتی نبود حال زارمو دیده داره بهم امید میده گلتو قراره وقتی جون گرفت تو باغچه خونه بکاریمش
شرط میبندم اگه ببینیم نمیشناسیم خیلی شکسته شدم خیلی داغون شدم تو که انقدر سنگدل نبودی چی شدی نفسم چرا نمیای کنارم
کاش قوی تر بودی کاش خودت واسه خودت و نظرت ارزش قایل بودی کاش آرگین اول میشدی کاش اینهمه تاثیر پذیر نبودی کاش خودت بودی خودت کاش محکم بودی
کاش به دنیا نمیومدم
همه خیابونهای این شهر خاطرات بوسه های توه شهر شده واسم همون شهر غریب قبل آشنایی پر از غربت ترس تنهایی و تاریکی من دیگه اینجا نمیمونم دارم روزا رو سپری میکنم تا یک ماه دیگه برسه و برم برای همیشه و دیگه پشت سرمو هم نگاه نکنم
هیچ خبری ازت ندارم کاش تو هم قدر من عاشق بودی
نظرات شما عزیزان:
|